ایده اینه که در حد چندتا پترن ساده روابط اجتماعی بدونم که زندگیم پیش بره، چیزای عاطفی و پیچیده رو هم بذارم زمین، یا اگر خیلی بغرنجه برم پیش تراپیست خوب بعدا و کمیبهترش کنم. فکر کردن زیاد به چیزای اجتماعی استرس شدیدی بهم میده.
شاید اگر مطلوب بابام رو انتخاب میکردم، الان نمیفهمیدم آسپرگر دارم. بنابراین هیچ رقمه از انتخابهام پشیمون نیستم و جلو میرم. تلاش فراوان.
گوگل میت از هر نوع پلتفرم دیگهای برای ارائه بهتره. زوم هم هست ولی فیلتره. مملکت گل و بلبل.
خواب خوبی دارم واقعا و جدیدا با خوب خوابیدن obsess شدم! هی حساب میکنم آیا rem داشتم؟ nrem داشتم و ایناها؟
تو فکر بودم آواز رو کنار بذارم ولی بعدش گفتم حاجی! به حرف دوستات اعتماد کن و خودتو راحت بذار و راحت بخون!
افسردگیمم despite all the up and downs تموم شد ظاهرا. هرچند احتمال عود دوباره ش هست ولی خب...هفت سال بود! هفت سال از بهترین سالهای زندگیم رو درگیر افسردگی بودم! ولی از گندزدنهای متعدد شخصیت مستقلی درآوردم و یه زن عادی نشدم. من خوشحالم به خاطر اون چیزی که هستم: درسته زشت و نخواستنیام، ولی وجود دارم. میتونم کسب احترام کنم و به زندگیم ادامه بدم. لزومیبه تغییرات بیجا نیست :) همین کافیه.
^^