بعضی شبها مثل امشب، وحشت به جونم میافته که نکنه یه روزی دیگه نتونم موسیقی بسازم و ترانه بنویسم. نتونم محصل و محقق خوبی باشم. از اون موسیقی بیشتر میترسم. من همیشه خوب میتونم درس بخونم، ولی قریحهی موسیقی رو میترسم از دست بدم.
البته که ایامالله ددلاین و امتحانه و من شیره م کامل کشیده ست. هیچ وقت ندارم سمفونی گوش بدم و مغزم رو از بولشتایی که این روزا گوش میدم پاک کنم.