loading...

راه‌رفتن در مسیری تاریک

بازدید : 644
شنبه 30 آبان 1399 زمان : 14:37

آم - آره. به ما با دوهزارتا کارتون و داستان یاد دادن که غرور چیز بدیه. این که یکی همیشه دوست داره برتر از همه باشه چیز بدیه. همم. این توی موارد معینی درسته، چون هیچ چیزی بد یا خوب مطلق نیست. برای من واقعیتش معنی غروری رو نمی‌ده که توش لزوما بخوام با اثبات برتریم کسی رو تحقیر کنم - بلکه صرفا می‌خوام بگم هی من خوبم! همین، و این که حسش مثل اینه که از بالای کوه به پایین پات نگاه کنی - همه چی به نظرت کوچیک و قابل کنترل میاد و آرامش پیدا می‌کنی. الانا یه کم این بیشتر شده چون دروغ چرا، من دوست دارم جایگاهی داشته باشم - مخصوصا به عنوان کسی که تو سرش می‌زنن. ولی خب، وقتی می‌دونم چیکار باید بکنم، باید حرکت کنم و برم و هی کمتر و کمتر بقیه رو مقصر بدونم. امشب antifragile بودنم رو آزمودم و فکر می‌کنم پیشرفتم خوب بوده. استرس‌های پس از آسیب من درمان نشدن هنوز، meltdown‌های دوره‌ای دارم و باید راهی پیدا کنم که به میزان لازم خودم رو تخلیه کنم، ولی بازم خوبه. واقعا خوبه. نوشتن این جا (در واقع حرف‌زدن‌ها با خودم) خیلی خوب بوده. دفترچه‌ی کوچولوی برق برقی هم خوب بوده (لغت رو lol). خوبه دیگه!

و این که باید راهی پیدا کنم که تمرکزی که موقع امتحان دارم رو بقیه‌ی مواقع هم داشته باشم - اما لعنتی، اون موقع اطمینان دارم کسی صدام نمی‌زنه بیام بیرون. کاش بقیه‌ی مواقع هم این طوری بود و من نگران داد و بیداد‌ها و نصیحت‌های تکه پاره‌ی مامانم نمی‌شدم.

افکار ساعت دو شب
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی